البز

البز

البز

البز

اقالیم احساس

ورجانی به سابقه یازده ساله فعالیت خود در موسسه «اقالیم احساس» اشاره کرد و افزود: این موسسه در آموزش شاخه‌های مختلف زبان فارسی و اصول داستان‌نویسی در استان قم، دارای فعالیت چشمگیر است. آموزش تئوری نویسندگی به تنهایی کافی نیست و هنرجو باید در امر داستان‌نویسی فعال باشد.

وی ادامه داد: هنرجو با دانستن چند مطلب درباره زبان فارسی و چند قصه ساده نمی‌تواند یک کتاب داستان جامع بنویسد که رضایت خوانندگان را جلب کند.

نویسنده‌ای که ظرفیت نقد ندارد دچار دلزدگی در نوشتن می‌شود

جلسه رونمایی کتاب «داستان‌نویسی مقدماتی» اثر حسین ورجانی با حضور جمعی از شاگردان و علاقه‌مندان در موسسه «اقالیم احساس» در قم برگزار شد.
 
حسین ورجانی ضمن قدردانی از مرتضی حسینی‌شاهترابی که در چاپ و تنظیم کتاب «داستان‌نویسی مقدماتی» به او کمک کرده است، گفت: در این کتاب در واقع سابقه 23 ساله تدریس خودم را در حوزه داستان عرضه کرده‌ام و ان‌شاءالله تلاش می‌کنم تألیف این کتاب را در چهار جلد تکمیل کنم.

«زندگی یک نوزاد»

آثار ادبی او حدود 15 عنوان را در بر می‌‌گیرد و مهم‌ترینشان رمان «زندگی یک نوزاد» است که قهرمان داستان آن نوزادی در شکم مادرش است. او در سال 1997 نیز با انتشار رمان «فرانز و فرانسوا» که به یادآوری روابط پر تنش خود با پدرش پرداخته به موفقیت چشم‌گیری نایل آمد.

ویرگان یکی از معدود نویسندگانی بود که در طول فعالیت حرفه‌ای خود موفق شد علاوه بر جایزه گنکور برای رمان «سه روز پیش مادرم» در سال 2005،  جایزه رنودو را نیز برای رمان «جنون بوکسور» به دست آورد.

دانلود سورس برنامه الگوریتم N وزیر به زبان سی پلاس پلاس


دانلود سورس برنامه الگوریتم N وزیر به زبان سی پلاس پلاس



سورس برنامه الگوریتم N وزیر به زبان سی پلاس پلاس سورس برنامه الگوریتم N وزیر به زبان سی پلاس پلاس در این مطلب سورس برنامه الگوریتم N وزیر به زبان سی پلاس پلاس را جهت دانلود قرار داده ایم. در این روش شما به تعداد N عدد وزیر دارید و می بایست این وزرا را به طوری در صفحه شطرنج قرار دهید تا این مهره ها به یکدیگر هیچگونه دیدی نداشته باشند.





سورس برنامه الگوریتم N وزیر به زبان سی پلاس پلاس

همانطور که هری قدم می زد


همانطور که هری قدم می زد، زمزمه ها ناگهان مانند آتش سوزی های خفیف در سراسر تالار افتاد.

"پاتر، آیا او گفت؟"

"هری پاتر؟"

آخرین چیزی که هری دید قبل از اینکه کلاه بر سر چشمانش افتاد، سالن پر از مردم بود که به دنبال نگاه خوب او بود. دومین بار او به داخل سیاه و سفید کلاه نگاه کرد. او صبر کرد.

"هوم،" یک صدای کوچک در گوشش گفت. "دشوار. خیلی سخت. من خیلی شجاع هستم نه یک ذهن بد. استعداد است، آره من خوب، بله - و یک تشنگی خوب برای اثبات خود، در حال حاضر جالب است. ... بنابراین کجا باید تو را قرار دهم؟ "

هری لبه مدفوع را گرفت و فکر کرد، نه اسلیترین، نه اسلیترین.

"صدای کوچک، گفت:" نه Slytherin؟ " "شما مطمئن هستید؟ شما می توانید بزرگ باشید، می دانید، همه چیز اینجا در سر شماست، و Slytherin به شما در راه عظمت کمک خواهد کرد، بدون شک در مورد آن - نه؟ خوب، اگر مطمئن هستید - بهتر است GRYFFINDOR باشید! "

هری شنیده بود که کلاه کل کل را به کل سالن می اندازد. او کلاه را برداشت و به سمت میز گرفیندورور حرکت کرد. او خیلی راحت شده بود انتخاب شده بود و در Slytherin قرار داده نشده، او به سختی متوجه شد که او در حال گرفتن با صدای بلند ترین تشویق هنوز رتبهدهی نشده است. پرسی Prefect بالا رفت و دست خود را به شدت تکان داد، در حالی که دوقلوهای ویزلی فریاد زد: "ما کردم پاتر! ما هری پاتر را گرفتیم! »هری در روستایی که قبلا دیده بود مخالفت می کرد. روح او دستش را تکان داد و به هری احساس ناگهانی و وحشتناکی داد که فقط به یک سطل آب سرد یخ فرو ریخت.

او می تواند جدول بالا را به درستی در حال حاضر ببینید. در نهایت نزدیکترین او، هقرید را دید که چشمش را گرفت و انگشت شستش را به او داد. هری به عقب برگشت. و در آنجا، در مرکز میز بالا، در یک صندلی طلای بزرگ، آلبوس دامبلدور را دیدم. هری او را یکبار از کارتش که از قورباغه شکلات در قطار بیرون آمده بود شناخت. موی نقره ای حمیدالدور در کل سالن تنها چیزی بود که درخشان به عنوان ارواح بود. هری، پروفسور Quirrell را نیز دید، مرد جوان عصبی از دیگ نیکل. او به طرز بسیار عجیبی در یک توربو بنفش بزرگ نگاه کرد.